خــدا چــگونه آفــرید؟
در نگاه عارفان و حکیمان مسلمان ، کلّ عالم خلقت چیزی نیست جز ظهور اراده ی فعلی خداوند متعال. البته توضیح این حقیقت ، با شیوه ی فلسفی برای افراد غیر متخصّص در فلسفه ، کار بسیار دشواری است ؛ امّا از آنجا که فرموده اند:«مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَف رَبّه . ـــــــ هر که خود را شناخت به یقین ربّ خود را شناخت.» ، برای نزدیک نمودن این حقیقت متعالی به ذهن مخاطب نا آشنا با فلسفه ، می توان گفت: نسبت اراده ی خداوند متعال به موجودات عالم خلقت تا حدودی مثل نسبت اراده ی انسان به صور خیالی اوست. انسان زمانی که می خواهد صورتی خیالی را ایجاد نماید آن را اراده می کند ؛ و اراده کردن او همان و پدیدار شدن آن صورت خیالی همان. اراده نمودن فعل انسان است ؛ و آن صورت خیالی ایجاد شده با اراده ، چیزی نیست جز ظهور و تجلّی اراده. یعنی آن صور خیالی از عدمستان نیامده اند ، بلکه کمالات وجودی خود اراده است که در مرتبه ی پایین تری از وجود به آن صورت متجلّی شده است. لذا آن صور خیالی ، ظهور کمالات وجودی اراده ، و به نحو اولی ظهور کمالات وجودی ذات آدمی هستند ؛ چرا که خود اراده ، یکی از ظهورات ذات انسان است.