سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گنجی سودمندتر از دانش نیست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
آخرت ، آفات عقل و استدلال ، اختیار ، اختیاری ، اراده ی فعلی ، ارزش ادراکات بشر ، ارزش عقل ، ازلی ، اسرافیل ، اسماء ، اماره ، امامت در قرآن، لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ، هَارُونَ مِنْ مُو ، اینشتین ، براهین اثبات وجود خدا ، برزخ ، پیشین ، توحید و شرک ، جبر ، جبر و اختیار ، جبرئیل ، جبروت ، جبری ، حادث ، حافظه ، حدوث ، حدیث معرفة امیرالمومنین بالنّورانیّة ، حرکت ، حسبنا کتاب الله ، خدا کیست ، خشونت عمر ، خیام ، داروینیسم یا ترانسفورمیسم ، دلائل عصمت عقل ، زمان ، زیگموند فروید ، سقیفه ، شهود ، صور خیالی ، عارف ، عالم ، عالم برزخ ، عالم ذر ، عالم الست، ملکوت ، جبروت ، عرش ، عصمت عقل ، عقل ، عقول ، علم ، علم پیشین خدا ، علم دینی و علم سکولار ، علم مقدّس ، غیرمادّی ، فرضیه داروین ، فیلم راز ، فیّاض ازلی و ابدی ، قانون جذب ، قبله ، قدسیه ، قدیم ، قرب و بعد نسبت به خدا ، کرسی ، کشورگشایی عمر بن خطاب ، لوامه ، ماهیت ، متخیّله ، مثال ، مجرّد ، مطمئنه ، معراج ، ملاصدرای شیرازی ، ملکوت ، مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَف رَبّه ، ناسوت ، ناطقه ، نفس ، هایزنبرگ ، هندسه اقلیدسی ، هندسه نااقلیدسی ، واجب الوجود ، کشورگشایی عمر بن خطاب، سقیفه، خشونت عمر، حسبنا کتاب الله ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :17
کل بازدید :450543
تعداد کل یاداشته ها : 52
103/1/9
1:57 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبد الاحد[573]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
1- تشکیک وجود[1] 2- هندو به طعنه گفت که یاران خدا دو تاست ...[1] 3- آیا مقدار ماده جهان بی نهایت است ؟[1] 4- جبر فلسفی چیست ؟[1] 5- آیا این اعتقاد که رخ دادن هر فعلی حکمتی دارد صحیح است؟[1] 6- چرا روح القدس برای مریم (ع( به صورت مرد ظاهرشد؟[1] 7- رابطه عقل و روح چگونه است؟[1] 8- چرا انسان برتر از فرشته است؟[1] 9- آیا اسلام نظریه تکامل انواع داروین را می پذیرد ؟[1] 10- چرا وجود دو خدا محال است[1] 11- آیا همه موجودات جهان با شعورند ؟ آیا همه موجودات جهان نفس دا[1] 12- چرا حضرت رقیه را باید احترام کرد؟[1] 13- بدن در طول نفس و مرتبه نازله نفس است[1] 14- آیا منبع دین تحریف شده اند؟[1] 15- حرکت جوهری ملا صدرا را با زبانی ساده توضیح دهید[1] 16- معراج جسمانی پیامبر - غیر جسمانی بودن خدا (1 و 2)[2] 17- نظریه تکامل داروین فرضیه ای باطل[1] 18- نقد نظریه بسط تجربه نبوی دکتر سروش(1 و 2 )[2] 19- احضار روح[1] 20- آیا دین فطری است؟[1] 21- عالم امر چیست؟[1] 22- آیا تاسیس زیارتگاه بر سر قبور اولیاء و زیارت آنها شرک است؟[1] 23- دین ایران باستان[1] 24- هفت آسمان[1] 25- خدا چرا انسان و جهان را آفرید؟[2] 26- تصویری از جهان بی نهایت[1] 27- عاقبت انسان در عالم آخرت چه می شود ؟ و سعادت چیست؟[1] 28- خدا کیست؟![1] 29- خدا الآن چه می کند؟![1] فروردین 1387[1] مهر 1387[2] آذر 1387[1] دی 87[2] بهمن 87[2] اسفند 87[1]
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
و رها می شوم آخر...؟!! صبح مشتاقان نهان خانه ی دل آل یس دریـــچـــه کــــــلام نــــــو رنگارنگه سلام شهدا ایحسب الانسان ان یترک سدی خدا یه کاری کن ... بچه های باخرز تبادل لینک وافزایش بازدید مقالات مشاوره و روانشناسی و اختلالات روانی و رفتاری ابوالفضل فتحیان دستگردی گروه فرهنگی شهید همت(بسیج دبیرستان مالک اشتر 1) شما هم در وبلاگ گروهی با ما همکاری کنید حب الحسین اجننی پیامبر اعظم(صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم) - The Holy Propht -p.b.u.h جمهوریت:اخبار داغ ، مقاله ، مصاحبه ، عکس ، کاریکاتور و طنز سیاسی نان ، عشق ، موتور هزار راهنما شمیم انا مجنون الحسین مذهبی - سیاسی - فرهنگی السلام علیک یا امام الرئوف اباصالحی یا زهرا مدد اختلالات روانی اضطراب خشم افسردگی... دیــار عـاشقـان صعصعه مشاوره و مقالات روانشناسی آفاق طلبه آ نلاین دانشمند مسیح اندیمشک موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین AMIR قدرت شیطان چگونه خدمتگذار خوبی باشیم علم نوین کجایند مردان بی ادعا؟ یادداشت های یه آسمونی صور اسرافیل راز و نیاز با خدا عاشقان میگویند خلوت تنهایی انتظار محفل قران جعفریه به سوی حقیقت «سلام محب بر محبان حسین ع » جاده خدا یعسوب یوسف گم گشته مجله اینترنتی نوآوری و شکوفایی ابوالفضل فتحیان دستگردی مزار بی نشان سخنان مهجور حضرت روح الله حــــــــکــــمـــــــت آ بـــــــــــاد دو کلمه حرف حساب معارف اسلامی

پرسشطبق نظریه تکامل داروین موجودات از تک سلولی ها به وجود آمده اند ؛ انسان نیز تکامل یافته موجودات پستر از خود است ؛ خود تک سلولی ها هم از مواد بی جان به وجود آمده اند پس سهم خدا در این وسط چیست؟ 

 

پاسخ :

 

جواب خلاصه:
1- فرضیه داروین ( فرضیه تکامل انواع ) اگر هم درست باشد باز منافاتی با وجود خدا ندارد ؛ مخلوقات چه دفعی به وجود آمده باشند و چه به تدریج ، نیازمند علتند.خود قرآن کریم به کرّات از خلقت تدریجی عالم سخن گفته است ؛ و خلقت تدریجی آن را به خدا نسبت داده است.
2- نظریه تکامل انواع داروین یک نظریه ثابت شده علمی نیست ؛ بلکه فرضیه ای است که هنوز به اثبات نرسیده است ؛ لذا هم فیلسوفان علم آن را مخدوش می دانند هم برخی از دانشمندان علوم تجربی .
3- اشکالات این نظریه : 1- این نظریه فاقد سه خاصیت نظرات تجربی است که عبارتند از : خاصیت آزمایش پذیری ، پیش بینی کنندگی و ابطال پذیری 2- این نظریه قادر به اثبات چگونگی تبدیل مواد شیمیایی به موجودات زنده نیست . 3- این نظریه قادر به اثبات چگونگی تبدیل تک سلولی ها به موجودات پر سلولی نیست ؛ و تنها ادعا می کند که پر سلولی ها از تک سلولی ها پدید آمده اند. 4- این نظریه قادر به توجیه این حقیقت نیست که چرا بعضی از موجودات زنده از زمان دایناسورها تا به حال بدون تغییر مانده اند 5-این نظریه مدعی است که سیر تکامل ، همواره از ضعف به شدت است ؛ در حالی که برخی شواهد فسیل شناسی در مورد برخی موجودات عکس این را نشان می دهد. 6- این نظریه قادر به توجیه فاصله عمیق بین انسان و باهوشترین حیوان ( میمونی به نام شامپانزه ) نیست .

ـــ آیا تکامل تدریجی وجود خدا را نفی می کند؟
فرضیه داروین ، مدعی است که همه موجودات زنده در یک روند تکاملی از موجودات قبل از خود منشعب شده اند. مثلا مدعی هستند که جدّ انسان و میمونی به نام شامپانزه یک نوع حیوان بوده که در دو شرایط متفاوت به دو صورت ، تکامل یافته است.در این نظریه قاعده ای وجود دارد به نام اصل انتخاب اصلح ؛ که می گوید : موجودی در طبیعت بقا خواهد داشت که نسبت به دیگر رقبای خود در زندگی بهتر بتواند خود را با طبیعت سازگار کند ؛ بر اساس این اصل ، ادعای این فرضیه این است که موجودات کاملتر در طی سالیان دراز از موجودات پست تر و ناقص تر به وجود می آیند؛ لذا هر چه در زمان عقبتر برویم با موجودات ساده تر و ابتدایی تری مواجه خواهیم شد؛ و قاعدتاً اوّلین موجودات زنده ، موجوداتی تک سلولی خواهند بود ؛ ادعای این فرضیه آن است که موجودات تک سلولی نیز از موادی شیمیایی مثل اسیدهای آمینه پدید آمده اند؛ و طبق قوانین علم شیمی اسید های آمینه نیز از مواد شیمیایی ساده تر درست شده اند و در نهایت اصل همه موجودات به اتمها می رسد ؛ علم فیزیک هم بیان نموده که اتمها نیز از اجزاء ریزتری به نام الکترون و پروتون و نوترون به وجود آمده اند ؛ خود این ذرات نیز از اجزائی ریزتر به نام کوارک شکل گرفته اند. اما علم ، تا به حال بیان نکرده که خود کوارکها از کجا آمده اند ؛ حتی به فرض که آنها نیز از ذرات ریزتری پدید آمده باشند باز این سوال مطرح خواهدبود که آن ذره ریزتر از کجا بوجود آمده است . به حکم عقل این سیر قهقرایی و رو به عقب ،در عالم خارج از ذهن باید در جایی تمام شود ؛ و به یک ذره بنیادین ختم شود . ـــ اگرچه از نظر ذهنی هر ذره ای تا بی نهایت جزء قابل تقسیم است ـــ لذا فیزیکدانها نیز بر همین اساس دنبال آن ذرات اولیه عالم می گردند ؛ و سعی می کنند همه ذرات را به یک ذره بنیادین و همه نیروها را به یک نیروی بنیادین برسانند ؛ نظریه هایی نیز در جهان امروز وجود دارند که با نام عمومی نظریه وحدت شناخته می شوند ؛ یکی از این نظرات ، نظریه سی پی اچ است که توسط پروفسور حسین جوادی دانشمند ایرانی ارائه شده است .
ــ سایت دکترحسین جوادی :
http://cph-theory.persiangig.ir/cphtheory.htm ــ پس سوال این است که :
یک آن ذره اولیه از کجا آمده است ؛ آیا آن ذرات بنیادین ، خود به خود و بدون علت و از عدم پدید آمده اند؟ دانشمندان عالم و عقل سالم هیچگاه نمی پذیرند که چیزی بدون علت از عدم پدید آید ؛ بنابراین آن ذرات اولیه باید پدید آورنده ای داشته باشند. در فلسفه با براهین قطعی اثبات شده که هر موجود مادی چهار علت اصلی دارد ؛ علت قابلی ، علت صوری ، علت غایی ، و علت فاعلی ؛ مثلا یک ساختمان برای اینکه ساخته شود ، اوّلاً باید مواد اولیه داشته باشد مثل آجر و آهن و گچ و سیمان و... ثانیا باید صورت و شکل و نقشه ای در ذهن سازنده باشد ثالثا باید هدفی از ساخت آن وجود داشته باشد رابعا باید سازنده ای در کار باشد. هر کدام از این چهار مورد نباشد ، ساختمانی درست نمی شود.
دو. ماده اولیه عالم و ماده اولیه موجودات زنده (اسیدهای آمینه ) صرفا علت قابلی هستند یعنی صورت و قالب موجودات روی آنها پیاده می شود همانطور که قالب و شکل ساختمان روی مواد اولیه آن پیاده می شود؛ حال سوال این است که این شکل عالم که علت صوری عالم است از کجا آمده است ؛ آیا معقول است که بگوییم ذرات اولیه عالم که موجودات بی شعوری هستند خودشان فهمیدند که به چه صورتی باید در آیند ؛ این ذرات که تعداد آنها در عالم ، فوق تصور ماست ،می توانستند به میلیاردها میلیارمیلیارد ... شکل در آیند ؛ پس چرا به این شکل منظم و شگفت انگیز در آمدند؛ که ما انسانهای عاقل و باشعور هم از فهم تمام پیچیدگیهای آن عاجزیم ؛ چگونه ذرات بی شعور چنین نظم خارق العاده ای را به صورت تصادفی بوجود آوردند ؛ آیا اگر به ما گفته شود که مقداری آجر و سیمان و آب و آهن و ... خود به خود با هم آمیخته شدند و ناگهان ساختمانی زیبا و مستحکم پدید آمد ؛ ما قبول می کنیم ؟!! یا باور می کنیم که در انبار مواد اولیه یک کار خانه کامپیوتر سازی ناگهان مواد اولیه بدون جهت پذیری از سامان بخشی دانا و آگاه و دارای برنامه حساب شده همه با هم ترکیب شوند و کامپیوتری پیشرفته را به وجود آوردند ؟!!! روشن است که انسان ، زیر بار چنین سخنانی نمی رود ؛ و آن را دروغ و خرافه می داند؛ پس چگونه می توان باور کرد که مواد اولیه عالم خودشان بدون هیچگونه به شکل یک عالم پیچیده در آمدند ؛ عقل حکم می کند که این نظم پیچیده و این صورت عجیب عالم باید از پیش تعیین شده و جانب کسی باشد که عالم و حکیم است ؛ و باید صورتگر ی کاردان ساختمان عظیم این عالم را بنا کرده باشد؛ ما نمی گوییم این سازنده و علت فاعلی عالم باید به یک باره عالم را پدید آورد ؛ خیر این عالم چه به یکباره پدید آمده باشد و چه به تدریج ساخته شده باشد ، در هر دو حال نیازمند به یک سازنده عالم و دانا است ؛ که چنین ساختمان عظیم و چنین کامپیوتر شگفت انگیزی را درست کرده است ؛ و حتما از ساختن آن هدفی داشته است . پس عالم از چهار حیث نیاز به خالق دارد
1- از این حیث که عالم نیازمند به ماده اولیه است ؛ و ماده اولیه عالم ، ذرات اولیه عالمند ؛ و این ذرات نمی توانند به خودی خود و بدون هیچ علتی پدید آمده باشند ؛.
2- عالم کنونی از ترکیبات گوناگون این ذرات اولیه پدید آمده است ؛ و میلیاردها میلیارد میلیارد ... حالت گوناگون برای ترکیب این ذرات قابل تصور است ؛ و این شکل کنونی عالم ، یکی از میلیاردها میلیارد میلیارد ... شکل ممکن است ؛ ومحال است ؛ خود ذرات اولیه عالم که فاقد شعورند ، بتوانند از بین این همه صورتهای احتمالی این صورت را که بهترین و منظمترین و پایدارترین شکل است انتخاب کنند ؛ پس کسی هست که این صورت را برای عالم انتخاب کرده است . همانطور که هزاران اجزاء اولیه یک کامپیوتر می توانند به میلیاردها شکل باهم ترکیب شوند ؛ ولی یکی از این اشکال ترکیب است که کامپیوتر را درست می کند ؛ لذا با ترکیبات اتفاقی اجزاء کامپیوتر هیچگاه کامپیوتری درست نمی شود ؛ بنابراین شکی نداریم که نقشه کامپیوتر قبل از خود آن در علم سازنده آنم وجود داشته است ؛ و او آن نقشه پیشین کامپیوتر را روی مواد اولیه آن پیاده کرده است . عالم نیز کمتر از یک کامپیوتر نیست .
3- گزینش یک صورت از بین این همه صورت احتمالی بدون علت نمی تواند باشد ؛ چون خود گزینشِ یک شکل و صورت هم ، علت (مرجح) می خواهد ؛ پس گزینش کننده این صورت برای عالم هدفی از آن داشته است ؛ که از این هدف تعبیر می شود به علت غایی ؛ و گزینش کننده این صورت حتما باید عالم باشد ؛ چون برای غیر عالم گزینش یک چیز برای یک هدف معنی ندارد .
4- روشن است که ماده اولیه عالم و صورت پیشین آن و هدف و غایت عالم نمی توانند باشند مگر به سبب وجود ؛ و وجود صرف که تنها اعطا کننده وجود است ؛ خدا ست.
پس عالم نیاز به پدید آورنده ، صورت دهنده و هدف گذار عالم دارد ؛ و آن پدید آورنده ، صورت دهنده و هدف گذار عالم همان خدای خالق و مصور و حکیم و علیم است. تا اینجا بررسی شد که تمام موجودات عالم از ذرات اولیه آن تا کل کهکشانها محتاج به وجود دهنده اند ؛ چه به تدریج درست شده باشند و چه به صورت دفعی. و آنچه از آیات قرآن فهمیده می شود این است که عالم ماده به تدریج ساخته می شود .
حال می رسیم به پیدایش موجودات زنده از موجودات بی جان و موجودات کاملتر از موجودات ناقصتر که ادعای فرضیه تکامل است ؛ تا ببینیم آیا اوّلاً خود این فرضیه درست است یا نه؟ و ثانیا اگر درست است آیا با وجود خدا منافات دارد یا نه ؟

ــ بررسی ارزش علمی نظریه تکامل از دیدگاه فلسفه علم :
دانشمندان فلسفه علم که ارزش نظریّات علمی را بررسی می کنند ، معتقدند که فرضیه تکاملِ انواع داروین ، به طور کلّی فاقد خصوصیّات یک نظریه تجربی است. چون از نظر فلسفه علم ، یک نظریه علمی،تجربی ، باید دارای سه خصوصیت باشد: 1- خاصیت آزمایش پذیری 2- خاصیت پیش بینی کنندگی 3- خاصیت ابطال پذیری . خاصیت آزمایش پذیری یعنی اینکه باید بتوان با ترتیب دادن آزمایش و تکرار آن آزمایش به دفعات متعدد،‌صحّت نظریه را تأیید کرد ؛ مثلا می توان آب را بارها و بارها جوشاند و درجه جوش آن را اندازه گرفت ؛ وملاحظه نمود که آیا آب خالص همیشه در صد درجه به جوش می آید یا نه؟ در حالی که ادعای نظریه تکامل انواع داروین ، که می گوید موجودات زنده از همدیگر منشعب می شوند، قابل آزمایش نیست ؛ و ما هیچ گاه نمی توانیم پدیده ی تکامل را در طبیعت یا در آزمایشگاه با حواسّمان ـ چه بدون وسائل و چه با وسائل ـ مشاهده کنیم. آنچه در دست دانشمندان دیرینه شناس است تنها یک سری فسیل است که آن هم یقینا فسیل تمام موجودات گذشته نیست ؛ چون اوّلا هر استخوانی تبدیل به فسیل نشده است ؛ و تبدیل استخوان به فسیل در شرایط خاصی رخ می دهد ؛ وثانیا دانشمندان نمی توانند تمام زمین را برای یافتن فسیلها کاوش کنند . در فرضیه تکامل داروین ، از تشابه فسیلها به این نتیجه می رسند که صاحبان این فسیلها ، تکامل یافته از یکدیگرند. در حالی که این کافی برای اثبات یک نظریه نیست؛ و در واقع نوعی فرضیه سازی علمی تخیلی است. آنچه برای ما یقینی است این است که در گذشته موجوداتی زندگی می کرده اند ؛ و برخی از آنها شبیه هم بوده اند ؛ ولی ما از هیچ راه علمی و تجربی نمی توانیم به دست آوریم که حتما بعضی از این موجودات مشابه ، از بعض دیگر مشتق شده اند. چون ما تنهاخود فسیلها و تشابه آنها را می بینیم نه تبدیل آنها را ؛ و لازمه تشابه بین دو موجود ؛ ارتباط آنها باهم نیست ؛ اگر لازمه تشابه دو موجود زنده ارتباط آنها با همدیگر بود در آن صورت می توانستیم با یقین حکم کنیم که هر دو انسان شبیه به هم فرزندان دوگلوی یک پدر و مادرند ؛ اما چنین حکمی عقلانی نیست ؛ آیا با دیدن دو انسان بسیار شبیه به هم می توان به طور قطع و یقین گفت که آن دو ، فرزندان دوگلوی یک پدر و مادرند ؛ بلی از نظر روانشناختی ما یقین می کنیم که این دو نفر فرزندان دوگلو ی یک پدر و مادرند ؛ ولی از نظر منطقی چنین یقینی حاصل نمی شود ؛ چون ممکن است ؛ دو نفر که شباهت بسیار زیادی به هم دارند ؛ در عالم واقع هیچ رابطه فامیلی باهم نداشته باشند ؛ مثلا صدام و پسر او بدلهایی داشته اند که شبیه خود آنها بوده است ؛ همچنین گفته اند ناپلون بناپارت ؛ چهار نفر شبیه خود داشت ؛ که برخی از آنها به جای او ترور شدند.پس ما از تشابه فسیلها تنها می توانیم حدس بزنیم بین آنها رابطه ای وجود دارد ؛ ولی به صورت قطعی و یقینی نمی توانیم چنین حکمی کنیم ؛ و علم به دنبال یقین است نه حدس و گمان .
خصوصیت دوم یک نظریه علمی خاصیت پیش بینی کنندگی آن است ؛ یعنی یک نظریه علمی باید بتواند با فرمولهای خود اتفاقات بعدی را پیش بینی کند. مثلا بر اساس قانون گرانش عمومی نیوتن می توان پیش بینی کرد که در چه روزی کسوف رخ خواهد داد یا در روز معینی ، سیاره مریخ در کجای آسمان خواهد بود و ... . ولی با نظریه تکامل داروین نمی توان پیش بینی کرد که مثلا صدمیلیون سال بعد موجودات زنده فعلی به چه صورتی درخواهند آمد. مثلا این نظریه نمی تواند پیش بینی کند که زرافه در صد میلیون سال دیگر آیا باز گردن دراز خواهد بود یا نه ؟ اگر فرضیه تکامل انواع یک قانون علمی بود باید با بررسی وضع فعلی موجودات زنده می توانست آینده آنها را پیش بینی کند ؛ همانطور که نظریه جاذبه عمومی نیوتن با بررسی وضع فعلی سیارات می تواند موقعیت آنها را در زمان آینده پیش بینی کند.
خاصیت سوم یک نظریه علمی خاصیت ابطال پذیری است ؛ یعنی یک نظریه علمی باید بگوید که در چه شریطی ابطال می شود؛ مثلا نظریه گرانش عمومی نیوتن می گوید که اگر ماده ای پیدا شود که جذب مواد دیگر نشود و عدم جذب آن نیز ناشی از یک نیروی مزاحم نباشد در آن صورت قانون جاذبه عمومی از عمومیت می افتد ؛ و نقض می شود ؛ یا نظریه نسبیّت خاصّ اینشتین مدّعی است که اگر ذره ای مادّی یافت شود که بالاتر از سرعت نور حرکت کند در آن صورت ،نظریه نسبیّت خاصّ باطل می شود.یعنی از خصوصیات نظریه علمی یکی هم این است که بتواند موارد نقض خود را بیان کند. اما نظریه تکامل انواع داروین ، فاقد این خاصیت است و با هر فرضی سازگار است ؛ و نمی گوید که در چه شرایطی ابطال می شود . مثلا زرّافه الآن گردن دراز است. نظریه تکامل مدّعی است که شرایط ویژه ای باعث گردن دراز شدن زرّافه شده است؛ اگر گردن زرافه کوتاه بود باز نظریه تکامل می گفت که شرایط ویژه ای باعث کوتاهی گردن آن شده است ؛ لذا این نظریه نمی گوید که چرا موجودات چنین هستند که می بینیم بلکه می گوید چون موجودات چنین هستند پس در گذشته چنان بوده اند ؛ آن هم با حدس و گمان مبتنی بر یافته های فسیل شناسان ، نه بر اساس مشاهده ی واقعی و تجربه .
بنابر این فرضیه تکامل انواع هنوز ، قطعیت علمی که سهل است به حد یک نظریه علمی ، تجربی هم نرسیده است. لذا این فرضیه در بین دانشمندان غربی هم منتقدین زیادی دارد؛ لکن فرهنگ و سیاست سکولار غربی بر آن است که این فرضیه را به عنوان یک نظریه علمی به خورد بشریت دهد ؛ چرا که این فرضیه می تواند پایه مناسبی برای چنان فرهنگ و سیاستی باشد ؛ چون بنا به اصل انتخاب اصلح که در این نظریه وجود دارد ؛پیام آن در نظام سیاسی آن است که : « حق با قویتر است ؛ و بقا با آن کسی است که قویتر باشد»
ـــ اشکالات دیگر در نظریه تکامل داروین:
1- گفته شد که مدعای نظریه تکامل در مورد موجودات بزرگ و پرسلولی مثل حشرات و پرندگان و... قابل آزمایش نیست ؛ چرا که اولا به ادعای این نظریه این روند میلیونها سال طول کشیده است ؛ و ثانیا میلیونها عامل بر آن تاثیر داشته اند که عملا نمی توان همه را مشخص نمود . اما ادعای این نظریه در دو مورد قابل آزمایش است ؛ 1- در مورد چگونگی تبدیل مواد شیمیایی ــ مثلا اسیدهای آمینه ــ به موجودات زنده 2- در مورد چگونگی تبدیل تک سلولی ها به موجودات پر سلولی .
ما در جهان امروزمان هم مواد شیمیایی تشکیل دهنده موجودات زنده را در دست داریم ، هم تک سلولی ها را ؛ همچنین می دانیم که شرایط تبدیل این ترکیبات شیمیایی به تک سلولی ها و شرایط تبدیل تک سلولی ها به پر سلولی ها محدود و قابل مشابه سازی در آزمایشگاهند. بنابراین اگر نظریه تکامل داروین درست است ، پس باید بتوان در این دو مورد آن را در آزمایشگاه به اثبات رساند ؛ در حالی که هیچ دانشمندی تا به حال نتوانسته است یک تک سلولی از ترکیبات شیمیایی بدست آورد ؛ یا نشان دهد که از ترکیب چند تک سلولی یک چند سلولی درست می شود.
2- هم اکنون موجودات زنده ای در روی زمین زندگی می کنند که در زمان دایناسورها نیز به همین شکل کنونی وجود داشته اند و فسیلهای آنها که از زمان دایناسور ها به دست آمده است نشان می دهد که در طی این میلیونها سال هیچ تغییری نکرده اند. نظریه تکامل از توجیه این امر که چرا این موجودات در طی میلیونها سال تغییر نکرده اند عاجز است .
3- نظریه تکامل انواع مدعی است که بنا به اصل تنازع بقا یا انتخاب اصلح ، همواره آن موجودی به حیات خود ادامه خواهد داد که از دیگر رقبای خود در حیات قویتر و با طبیعت سازگارتر است . یافته های فسیل شناسان ، نشان داده است که قبل از نسل انسان و میمون (شامپانزه) نسلی می زیسته است که از نظر مغزی کاملتر از میمون ولی ناقصتر از انسان بوده است ؛ نظریه تکامل مدعی است که برخی از این موجودات در شرایط خاصی تبدیل به میمون شده اند و برخی دیگر در شرایط خاص دیگری تبدیل به انسان شده اند؛ حال سوال این است که چرا این موجود، مغز متکامل خود را از دست داده و تبدیل به میمون شده است ؛ چگونه است که این موجود با آن مغز کاملتر از مغز میمون نتوانسته است به حیات خود ادامه دهد ولی میمونی که ناقصتر از او بوده توانسته است به حیات خود ادامه دهد ؛ طبق اصل انتخاب اصلح همواره عامل مثبت می ماند و عامل منفی از بین می رود . آیا باهوش بودن برای حفظ حیات عامل منفی بود ؟ شکی نیست که هوش قویترین عامل بقا است .بنابر این اصل تنازع بقا یا اصل انتخاب اصلح نمی تواند اصلی کلی باشد.
4- بین موجودات زنده تفاوت مغزی و هوشی چندانی ملاحظه نمی شود ؛ مثلا شامپانزه که کاملترین مغز را بین حیوانات دارد ، تنها اندکی از یک نوع میمون دیگر به نام اورانگوتان باهوشتر است ؛ اورانگوتان نیز تنها کمی از باهوشترین حیوان قبل از خود ــ در رتبه هوشی ــ باهوشتر است و ... اما بین انسان و شامپانزه فاصله هوشی ، به شدت زیاد است ؛ میمون اعداد کوچک را می شناسد ؛ اما انسان ، دم از بی نهایتا می زند . میمونها برای ارتباط باهمدیگر تنها چند علامت محدود دارند ؛ و زبان به معنی واقعی کلمه در آنها وجود ندارد ؛ در حالی که انسانها با میلیونها واژه و با هزاران زبان و لهجه با هم سخن می گویند. قدرت کشف و اختراع میمونها نیز با انسان قابل مقایسه نیست . همچنین هنر و اخلاق و عقیده و آرمان و ... همگی اموری مختص انسانند. حال سوال این است که این فاصله عمیق بین انسان و حیوان چگونه به وجود آمده است؟ نظریه تکامل انواع داروین قادر به جواب گویی به این سوال نیست. لذا برخی از اندیشمندان انسان را از پدیده تکامل استثناء کرده و گفته اند : نظریه تکامل فقط شامل حیوانات می شود ؛ و خلقت انسان از خلقت دیگر موجودات جداست. برخی نیز گفته اند مغز انسانهای بدوی ناقصتر از انسان فعلی بوده است ؛ و به مغز میمونها نزدیکتر بوده است ؛ اما یافته های فسیل شناسان نشان داده است که اندازه مغز انسانهای غارنشین هفت هزار سال قبل با مغز انسانهای فعلی تفاوتی نداشته است.
برای مطالعه بیشتر مراجعه فرمایید به کتاب «کلام جدید » تالیف عبدالحسین خسروپناه ، گفتار 16 ، ص 384 تا 440


87/3/21::: 2:45 ص
نظر()